روستای دستکند حیله ور

روستای دستکند حیله ور
روستای تاریخی حیله‌ور در فاصله ۳ کیلومتری روستای صخره‌ای کندوان قرار گرفته است. شیوه معماری این روستا منحصر به فرد می‌باشد به این صورت که خانه‌های آن در دل زمین به صورت زاغه‌های زیبا و با سبک بسیار عالی کنده شده و از استتار کافی برخوردار می‌باشند. در واقع به این دلیل که خانه‌های این روستا از دید رهگذران پنهان می‌باشند به نام حیله‌ور معروف شده‌اند.

روستای دستکند حیله ور

آموزش زبان ترکی آذربایجانی

آموزش زبان ترکی آذربایجانی

به نام خداوند آفريننده زبانها

سلام. يورولمياسيز/ سلام خسته نباشيد

آموختن زبان شيرين تركي خيلي آسان است

زبان تركي يكي از زبانهايي است كه علاوه بر ايران در چندين كشور دنيا از جمله تركيه, جمهوري آذربايجان, بيشتر جمهوري هاي قفقاز و حتي در چندين كشور اروپايي مانند آلمان, فرانسه و … به عنوان يكي از زبانهاي مطرح كاربرد دارد زيرا در آن كشورها تعداد زيادي ترك به عنوان اقليت قابل توجه زندگي مي كنند كه داراي حق و حقوق فرهنگي خود مي باشند. علاوه بر آن با توجه به اينكه تمامي افعال زبان تركي از يك قاعده واحد تبعيت مي كنند و داراي ريشه هستند بنابراين هم ياد گرفتن آن آسان است و از سوي ديگر با يادگرفتن يك لهجه از زيان تركي قادر خواهيد بود با افرادي كه به لهجه هاي مختلف تركي صحبت مي كنند ارتباط برقرار كنيد. بنابر اين در اين سايت آنچه كه براي يك شخص براي برقراري ارتباط و انجام امور روزمره به زبان تركي لازم است, در قالب درس هاي مختلف آورده خواهد شد. اميد كه در اين زمينه موفقيت هايي حاصل گردد.

آموزش زبان ترکی آذربایجانی

درس ۱ (اعداد)

اعداد در تركي از يك قاعده خاصي پيروي مي كند كه يادگيري آن را آسان مي كند. شما ابتدا اعداد زير را به خاطر بسپاريد:

۱= بير ۲= ايكي ۳= اوچ ۴= دؤرد ۵= بئش ۶= آلتي ۷= يئددي ۸= سگگيز ۹= دوققوز

۱۰= اون ۲۰= ايييرمي ۳۰= اوتوز ۴۰= قيرخ ۵۰= اَللي ۶۰= آتميش ۷۰= يئتميش ۸۰= هشتاد ۹۰= دوخسان ۱۰۰= يوز ۲۰۰= ايكي يوز ۳۰۰= اوچ يوز ۴۰۰=دؤرد يوز و الي آخر ۱۰۰۰= مين ۱۰۰۰۰۰۰= ميليون ۱۰۰۰۰۰۰۰۰۰= ميليارد

حالا كه اين اعداد را به خاطر سپرديد (سطر اول اعداد از ۱ تا ۹ و سطر دوم اعداد ده تا ميليارد)

اكنون شما مي توانيد با اضافه كردن اعداد به همديگر, عدد مورد نظر خود را بسازيد به عنوان مثال براي ساختن عدد ۱۱ شما فقط عدد ۱۰ و ۱ را يكجا مي آوريد. به مثالهاي بيشتر توجه كنيد:

۲۱= ايييرمي بير ۳۲= اوتوز ايكي ۱۰۵= يوز بئش ۱۰۰۲= مين ايكي ۲۰۰۴= ايكي مين دؤرد

اكنون شما شيوه شمارش در تركي را ياد گرفتيد. اين مهم را به شما تبريك مي گويم. ساغ اول

منتظر درس بعدي باشيد كه در مورد تعارفات روزمره خواهد بود.

درس دوم (احوال پرسي)

اميدوارم كه اعداد را ياد گرفته باشيد. در درس امروز به دنبال يادگرفتن تعارفات روزمره و احوال پرسي به زبان تركي هستيم. لطفا جملات زير را به خاطر بسپاريد:

نئجه سن = حال شما چطوره

ساغ اول سيز نئجه سيز = زنده باد شما چطورين

سحريز خير اولسون = صبح شما به خير

گله جه گيز خير = عاقبت شما به خير

اوشاقلار نئجه دير= بچه ها چطورن

سلام لاري وار سيزين كي لر نئجه دير = سلام دارن بچه هاي شما چطورن

بويورون = بفرماييد

خوش گؤرموشوخ = چشم مان روشن

خوش گليبسيز = خوش آمدين

آدين نه دير = اسم تان چيه

منيم آديم محمد دير = اسم من محمده

نه گؤزل آد = چه اسم خوبي

چوخ ايستيرديم سيزي گؤرم = خيلي دلم مي خواست شما را ببينم

در زبان تركي از اين تعارفات زياد است. در قالب بحث هاي بعدي به آنها خواهيم پرداخت. اما چندين واژه را كه امروز در مكالمه بالا به كار برديم دوباره مرور مي كنيم.

سيز = شما , اولسون =باشد , اوشاق = بچه, اوشاقلار= بچه ها, گؤرمك = ديدن , گؤرميشوخ= ديده ايم, گؤزل= زيبا, چوخ= خيلي, ايسته مك= خواستن , ايستيرديم= مي خواستم, آد= اسم

اميد كه از امروز بتوانيد با دوستان ترك زبان خود حداقل چند كلمه به تركي خوش و بش كنيد. درس بعدي به گفتگو در مورد آب و هوا خواهد پرداخت. ساع اولون شاد قالين / سلامت باشيد شاد بمانيد

درس سوم ( آب و هوا)

با سلام دوباره نئجه سيز؟ حاليز ياخجي دي. به به شما دارين تركي رو ياد مي گيرين. امروز مي خوام در مورد آب و هوا با شما صحبت كنم. ابتدا كلمات زير را را خاطر بسپارين.

هاوا= هوا

بوگوٍِِن (bugün)= امروز

صاباح= فردا

دونن (dünan)= ديروز

ايستي= گرم

سُيوخ (soyukh)= سرد

سرين= خنك

شاخدا= بسيار سرد سوزان

سازاخ= باد سرد

قار= برف

ياغيش= باران

دومان= مه براي واژه مه در زبان تركي بيش از ۱۲ معادل وجود دارد كه انواع مختلف مه مي باشد

بولوت= ابر

گون (gün)= آفتاب – خورشيد – روز

آي= ماه

اولدوز= ستاره

اكنون براي شما تازه كاران يك قاعده اي را خواهم گفت كه با استفاده از آن به راحتي وضعيت هوا را به دوستان خود تعريف كنيد. به جمله زير توجه كنيد:

هاوا نئجه دي= هوا چطوره

هاوا بولوت دي= هوا ابري است

شما مي توانيد تا زماني كه تركي را خوب ياد گرفته ايد صرفا يك فعل دي (di) را به وضعيت مورد نظر خود بعد از هاوا اضافه كنيد و دوست خود را در جريان وضعيت هوا قرار دهيد.

مانند : محمد! بوگون هاوا ايستي دي = محمد! امروز هوا گرم است

يا : تهرانين هاواسي چوخ ايستي دي= هواي تهران خيلي گرم است

اميدوارم كه درس امروز را ياد گرفته باشيد. ساغ اول/ شاد ياشا

درس بعدي در مورد قرار ملاقات خواهد بود

درس چهارم (قرار ملاقات)

سلام, اميدوارم كه حالتون خوب باشه. امروز مي خواهيم با شما به زبان تركي قرار بگذاريم. و شما بتوانيد با دوستان خود قرار بگذاريد.ابتدا به مكالمه زير توجه كنيد:

– سلام

-سني گؤرمك ايستيرم / مي خواهم شما را ببينم

-منده ايستيرديم سني گؤرم/ من هم مي خواستم شما را ببينم

– هاچان گؤره بيله ره م / كي مي توانم ببينم

– صاباح آخشام / فردا عصر

– بو گون ساعات اون ايكي ده اولماز؟ / امروز ساعت دوازده نمي شه؟

اولسون بوگون گله ره م / باشه امروز مي آيم

شما با استفاده از اين مكالمه مي توانيد انواع قرار ها را نمونه سازي كنيد در صحبت با دوستان ترك زبان خود استفاده نماييد. در قرار ملاقات چندين واژه اساسي است. توجه كنيد:

هاچان = كي مثال: هاچان گله جكسن= كي مي آيي؟

هارا= كجا مثال: هارا گَليم= كجا بيايم

آخشام= عصر مثال: آخشام اولدو= عصر شد

گئجه= شب مثال= دونن گئجه سنه زنگ ووردوم= ديشب به تو زنگ زدم

ائو (ev)= خانه مثال= سني ائوه چاغيريرام= تو را به خانه دعوت مي كنم

ائشيگ (eshig)= بيرون مثال=ائشيگ ايستي دي= بيرون گرم است

اميد وارم كه امروز هم توانسته باشيم چيزهايي را به شما ياد بدهيم. هله ليك= فعلا

جلسه بعد در مورد خوردني ها با شما صحبت خواهيم كرد

درس پنجم (ميوه ها)

در پايين اسم چند ميوه به تركي آروده مي شود:

سيب: آلما

نار: انار

هيوا: به

قارپوز: هندوانه

قوون: خربزه

گيله نار: آلبالو

مثالها:

من آلما ايستيرم: من سيب مي خواهم

آلما يئمه لي دير: سيب خوردني است

دونن يولداشيم منه گيله نار وئردي: ديروز دوستم به من آلبالو داد

ايستيرسن سنه نه آليم؟: مي خواهي برات چي بگيرم؟

من آلما سويو سويرم: من آب سيب دوست دارم

اولسون: باشد

داها نه ايستيرسن: ديگه چي مي خواهي

ساغ اول بير زاد ايسته ميرم: زنده باد چيز ديگري نمي خواهم

نار سئوه رسن؟: آيا انار دوست داري؟

نار سويو اولسا ياخچي اولار: آگر آب انار باشد بهتر است

اولسون بويورون: باشد بفرماييد

درس ششم (تعريف و تعارف)

افراد براي اينكه ميزان علاقه مندي خود را به دوست خود نشان بدهد از الفاظ مختلفي استفاده مي كند ببينيد:

من سني چوخ ايستيرم: من خيلي تو را دوست دارم

آوخ! ساغ اول من سني چوخ راخ:‌ اوه زنده باد من تو را بيستر

اكنون برخي واژگان مربوطه را ملاحظه فرماييد:

ساغ اول:‌زنده باد

گؤزل: زيبا ،‌ خوش تيپ

گؤيچك: خوشگل

سن نه گؤزل سن: تو چقدر زيبايي

بير داناسان: يكدانه اي

تايسيز: بي نظير

سن اولماسان منده اولامام: تو نباشي من هم نمي توانم باشم

سن منيم هر زاديم سان: توهمه چيز من هستي

سني سئويرم: عاشق تو هستم

منده سني چوخ سئويرم: من هم تو را خيلي دوست دارم

سنسيز داريخيرام: بدون تو دلم مي گيرد

داريخيرام: دلم مي گيرد

بويور: بفرما

سنين تاين يوخدي: تونظيري نداري

درس هفتم (خوابيدن و بيدار شدن)

د ر اين درس اصطلاحات مربوط به خوابيدن و بيدار شدن به شما خواهم نوشت. چنانچه مايل هستين ابتدا اين واژه ها را به خاطر بسپاريد:

اوياغ: بيدار يوخو: خواب يوخولو(yuxuloo): خواب آلود تئز (Tez): زود گئجه: شب گونش (günash): آفتاب گوندوز (gündüz):‌ روز

اويات : بيدار كن يوخلا: بخواب

من يورولموشام: من خسته ام يوخوم گلير: خوابم مي آيد بو گئجه تئز ياتاجاغام: امشب زود خواهم خوابيد صاباح گرك تئز اويانام: فردا بايستي زود بيدار شوم

گوندوز چوخ ايشله ميشم: روز زياد كار كرده ام سن اوياخسان؟: تو بيداري؟ يوخ منده ايستيرم يوخليام: نه من هم مي خواهم بخوابم گئجه ز خير: شب تان به خير

نيه دانيشميسان: چرا حرف نمي زني يوخولويام: خواب آلو هستم گئجه ياخجي ياتا بيلدين؟: آيا شب تونستي خوب بخوابي يوخو گؤردوم: خواب ديدم

در زبان تركي حالت هاي مختلف خواب و بيداري داراي اصطلاحات مخصوصي است. به اصطلاحات زير توجه كنيد:

يوخلاميشام: خوابيده ام ياتميشام: دراز كشيده ام به قصد خواب اوزانميشام: دراز كشيده ام به قصد استراحت نه خواب مورگولورم (mürgülüram): چرت مي زنم

اويانميشام: كاملا بيدارشده ام آييلميشام: از خواب بيدار شده ام ولي هنوز دراز كشيده ام (يوخودان) دورموشام: (از خواب) بيدار شده و سرپا هستم

در هشتم ( صحبت در مورد عيد نوروز)

در اين درس با صحبت كردن در مورد عيد نوروز يا هر عيد ديگري آشنا خواهيد شد. ابتدا اين واژه ها را به خاطر بسپاريد.

بايرام: عيد ايل: سال يِني (yeni): تازه آي: ماه گون (gün): روز گؤروش: ديدار شَنليك: شادي آتا: پدر آنا: مادر باجي:خواهر داداش يا قارداش: برادر گؤيَرتي : سرسبزي چؤل: صحرا داغ: كوه گؤرمه لي: ديدني

بايراميز مبارك اولسون: عيدتان مبارك باد

بايرمدا هارا گئدميشدين: عيد به كجا رفته بودين

گئدديم آتا – آنامي گؤردوم: رفتم پدر- مادرم را ديدم

داها هاردان گؤروش ائتدين: ديگر از كجا ديدن كردي

داغا گئتديم. داداشيم نان چؤله گئتدوخ: به كوه رفتم. با برادرم به صحرا رفتيم

چؤل بوتون گؤيرتي دي: صحرا تمام سرسبزي بود

هانسي گون ائوه قاييتدين: چه روزي به خانه برگشتي

آيين آلتي سي: در ششم ماه هانسي آيين: كدام ماه فروردين!

بو گون آيين نئچه سيدي: امروز چندم ماه است اون دؤردي: چهاردهم ايندي هارداسان: الان كجايي من ايشليرم: من كار مي كنم

ارگ علیشاه تبریز

ارگ علیشاه

ارگ علیشاه تبریز

مسجد یا ارگ علی شاه تبریز در فاصله سال‌های ۷۱۶ الی ۷۲۴ هجری قمری به وسیله تاج‌الدین علی شاه جیلان تبریزی؛ وزیر اولجایتو و ابوسعید بهادرخان، ساخته شده است. مسجد علیشاه در مرکز شهر تبریز، در ضلع جنوبی تقاطع خیابان امام خمینی و فردوسی قرار دارد و امروزه فضای پیرامون آن برای برگزاری نماز جمعه مورد استفاده قرار می‌گیرد و مصلای بزرگ تبریز در این مکان احداث شده ‌است.

مقبره دو کمال تبریز

مقبره دو کمال تبریز

مقبره دو کمال تبریز

مقبره دو کمال تبریز آرامگاه کمال‌الدین بهزاد و کمال‌الدین مسعود خجندی می‌باشد که در محله بیلانکوه شهر تبریز قرار دارد.کمال‌الدین بهزاد نقاش و نگارگر (مینیاتوریست) چیره‌دست ایرانی قرن دهم هجری قمری و نگارگر مکتب هرات است. وی در دربار سلطان حسین بایقرا و نزد امیر علیشیر نوایی در هرات تقرب یافت و بعد از استیلای شاه اسماعیل اول صفوی بر ازبکان، همراه وی به تبریز آمد و در دوره شاه تهماسب صفوی نیز در تبریز با احترام زیست و در آنجا درگذشت.

۱۳ بدر و آيين هاي آن در آذربايجان غربي

۱۳ بدر و آيين هاي آن در آذربايجان غربي

13 بدر و آيين هاي آن در آذربايجان غربي

نوروز از رسوم قديمي ايرانيان است که مجموعه شادي هاي آن با آيين هاي ملي و مذهبي و آداب ديني آغاز و با شادي در ۱۳ فروردين ماه همچون طبيعت گردي، پايان مي پذيرد.

سيزدهم فروردين ماه هر سال، روز پايان جشن هاي نوروزي است. در اين روز، مردم بنا بر سنتي فرهنگي، از خانه ها بيرون مي آيند و به دشت و صحرا و باغ مي روند تا آخرين روز عيد را در طبيعت و در کنار سبزه و گياه و آب روان چشمه ها و جويبارها بگذرانند. اين روز زيبا را، «روز طبيعت» نام گذاري کرده اند؛ روزي که بايد در کنار بهره مندي از طبيعت زيبا و آب و هواي نيکو، بکوشيم آن را به زباله داني همگاني تبديل نسازيم و به همه نشان دهيم که «روز طبيعت» فقط يک شعار نيست؛ بلکه نشانه شعور بالاي مردمي است که مي خواهند سال هاي سال از اين طبيعت زيبا بهره مند گردند.

فرهنگ سازي؛
فرهنگ احترام به طبيعت را بايد از کودکي آموخت و در بزرگسالي به کوچکترها آموزش داد.

«روز طبيعت»، فرصت بسيار مناسبي است تا اين درس بزرگ را به فرزندان دلبندمان بياموزيم. آن ها بايد بدانند که طبيعت زيباي سرزمينمان ايران، خانه بزرگ تر همه ما به شمار مي آيد و ضرر آسيب رساندن به درختان و سبزه زارها، ابتدا به خودمان برمي گردد.

  • آشنایی با آیین‌های سیزده به در (سیزدهمین روز نوروز)
  • آداب و رسوم استان قزوین در ایام نوروز

کودکان امروز، پدران و مادران فرداي اين سرزمين اند و با اين فرهنگ سازي درست، مي توان عشق به طبيعت را در دل آن ها کاشت.

۱۳ بدر و آيين هاي آن در آذربايجان غربي؛
آيين بيرون رفتن از منزل در روز ۱۳ فروردين ماه از رسوم قديمي ايرانيان به خصوص مردم آذربايجان غربي است.

با فرا رسيدن روز دوازدهم فروردين ماه که ديد و بازديدهاي نوروز هم به پايان مي رسد خانواده ها خود را براي انجام مراسم سيزده بدر و رفتن به صحرا و آشنايي با خلقت خداوند و پي بردن به عظمت او و خصوصا طبيعت گردي آماده مي کنند.

تهيه غذاهاي محلي مانند: دلمه برگ مو و کوفته تبريزي در ميان خانواده هاي استان آذربايجان غربي همراه با انواع ميوه ها، شيريني ها و تنقلاتي که از سفره عيد باقي مانده در اين روز از جمله خوراکي هاي معمول براي خوردن تلقي مي شود.

سيزده بدر از جمله مراسم ايام نوروز است که آغاز عيد با اجراي شادي هاي آن به پايان مي رسد.

اهالي شهرهاي ماکو، خوي ، سلماس، اروميه و ديگر شهرها و روستاهاي اين استان براي از بين بردن نحوست اين روز با اهل و عيال و خانواده به دامن دشت و کوه و صحرا مي روند و دل به طبيعت مي سپارند.

اشتياق رفتن به صحرا در اين روز چنان است که کوچه ها، خيابانها و منازل در شهرها و روستاها از ساکنين خالي مي شوند و در مقابل، ازدحام جمعيت در اطراف کوه و دشت و دمن و کنار نهرها و رودخانه ها چهره ي ديگري مي نمايد، چهره اي که حاکي از شادي و سرو مي باشد.

گفتني است در اين ميان رفتن روستاييان به صحرا در چند دهه اخير معمول شده و گويا قبلا با بردن سماور ذغالي و خوراکي ها به بالاي پشت بام منازل خود جشن سيزده به در را در روستاي خود برگزار مي کردند اما امروزه به تبعيت از مردم شهرها به باغات و مزارع اطراف روستاي خود يا به شهرها رفته و بساط سيزده را همانجا مي گستردند.

زن آذربايجان غربي در اين روز پختن غذاهاي سنتي را در اولويت کاري خود قرار داده به طوريکه آن را از قبل پخته و آماده مي کند و يا مواد آماده شده آن را با خود به صحرا برده و اگر اوضاع جوي خوب باشد با عشق و علاقه همانجا روي آتش هيزم طبخ مي کند همچنين با اين انديشه که چيزي نبايد از ايام عيد در منزل بماند هرگونه شيريني و ميوه هايي را که از عيد باقي مانده را در اين روز مي خورند و تمام مي کنند.

معمولا طي ساعاتي را که مردم در صحرا هستند جوانان نيز تا عصر همانروز به شادي و بازي هاي سنتي مانند: پله دسته، چلينگ آغاج، کيفلان يا همان تاب بازي، آرادا قالدي و ازللي ديمه سين مي پردازند.

کرد زبانهاي استان آذربايجان غربي نيز با تاثير پذيري از فرهنگ نقاط همجوار چند صباحي است که در روز سيزده به کنار رودخانه ها و نقاط سرسبز مي روند و معمولا علاوه بر تهيه و کباب کردن گوشت قرمز و يا پخت نان موسوم به کلانه و خوردن آن به همراه خانواده خود در دل طبيعت اين روز را سپري مي کنند.

يکي از دل مشغولي هاي زنان آذربايجان غربي در اين روز گشت و گذار در دامن صحرا و چيدن گياهان تازه رسته خوراکي است .

يکي از ديگر رسوم مردم استان در اين روز رها کردن سبزه هاي سبز شده عيد نوروز در آب رودخانه ها و نهرهاي جاري و پاشيدن آب بر روي همديگر است تا نحوست اين روز را از ميان بردارند.

همچنين در نقاطي مانند سردشت، مهاباد و بوکان دختران و پسران جوان براي گشايش بخت خود و برآورده شدن نياتشان تعداد هفت يا سيزده سنگ به پشت سر خود انداخته و دعا مي کنند خود و خانواده شان از قضا و قدر الهي در سال جديد به دور باشند.

بدين سان پس از غروب آفتاب مردم آرام آرام به منازل خود مراجعه کرده و با سالي و ايامي تازه زندگي را با طراوتي ديگر آغاز مي کنند.

آداب و رسوم مردم آذربایجان شرقی در رمضان

آداب و رسوم مردم آذربایجان شرقی در رمضان

آداب و رسوم مردم آذربایجان شرقی در رمضان

رسوم ماه رمضان در تبریز

این روزها از ماه مبارک رمضان، تنها «روزه‌گرفتن» باقی مانده است. از تمام جنبه‌های ظاهری و باطنی زیبای این ماه، تنها یک واژه که تداعی‌گر سختی‌ست، برایمان باقی به جا مانده است.

اما همیشه که این‌گونه نبود. گذشته‌ها وقتی کسی اسم رمضان را می‌برد، بی‌نهایت واژگان زیبا و احساس خوب می‌شد کنارش چید. بی‌نهایت صفت خوب می‌شد یاد کرد و خوشحال بود برای فرا رسیدن این‌همه حس خوب در یک مدت زمان فشرده و کوتاه.

شاید بخش بزرگی از این احساس خوب را مردم مدیون چارچوب‌هایی بودند که «آداب و رسوم» نام داشت. چارچوب‌هایی که به شیرینی اصل ماجرا می‌افزودند و گاهی از خود ماجرا شیرین‌تر می‌شدند. آداب و رسوم بود که باعث می‌شد رمضان، این ماه خوبی‌ها تنها در روزه گرفتن محدود نشود و جنبه‌هایی بسیار بزرگ‌تر و عمیق‌تر پیدا کند.

اما این آداب و رسوم از یک کشور مسلمان به کشوری دیگر، از شهری به شهری دیگر یا حتی از خانه‌ای به خانه‌ای دیگر متمایز بود. هرچند برخی رسوم جنبه همگانی پیدا کرده و جزو فرهنگ ماه رمضان به شمار می‌آمدند و هنوز هم می‌آیند، اما برخی دیگر از آداب و رسوم مختص یک منطقه خاص بود که نظیرش را به آسانی نمی‌شد در شرایط و موقعیتی دیگر یافت.

آذربایجان شرقی و در مرکز آن تبریز، همواره در مراسم های دینی حرف‌های زیادی برای گفتن داشته‌اند و همین باعث شده در بسیاری از امور دینی و مذهبی برای خود سبک‌های خاص و زیبا و منحصر به فردی داشته باشند. روزه گرفتن نیز از این قاعده مستثنی نیست.

همانگونه که برگزاری چهارشنبه آخر سال، همانطور که عید نوروز، همانطور که عزاداری ماه محرم و… در آذربایجان رنگ و بوی خاصی دارد، رمضان نیز در این خطه به شکل معمول خود می‌آید و به شکلی متفاوت اما اصیل می‌گذرد.

یاد کردن از دست‌رفتگان در روز اول

برای اطلاع از جزییات نحوه روزه‌داری و آداب و رسوم ماه مبارک رمضان در تبریز و آذربایجان، پیش کسی می‌رویم که عمری را در تالیف و تحقیق در باب فرهنگ این خطه گذرانده است. بهروز خاماچی از برجسته‌ترین چهره‌های فرهنگی تبریز، درباره آداب و رسوم تبریزی‌ها صحبت می‌کند و می‌گوید: آداب و رسوم اهالی آذربایجان شرقی و مخصوصا تبریز را به دو دسته می‌توان تقسیم کرد. دسته اول کارها و امور اجتماعی و سیاسی آن‌ها و دسته دوم را کارهای شخصی شکل می‌دهند.

مردم تبریز و استان در ایران به دینداری و انجام امور دینی و مذهبی به نحو احسن معروف هستند. شاهدان این ادعا بزرگان دینی هستند که از تبریز رشد یافته و به مراتب والا دست یافته‌اند. قدیم‌ها در جایی مثل تبریز، مساجد مثل امروز آماده و پر از اسباب و اثاثیه نبودند بلکه مردم خودشان وسایلی از خانه‌شان مثل فرش و سماور و… به مسجد می‌آوردند تا مورد استفاده همگان قرار بگیرد. بعد از افطار نیز در مساجد عالمان دینی می‌آمدند و ضمن اقامه نماز، به صحبت با مردم و اهالی محل می‌پرداختند و اشکالات شرعی احتمالی آنان را نیز برطرف می‌کردند.

همچنین با فرا رسیدن ماه مبارک رمضان، خانواده‌ها آذوقه رمضان به اسم «زومار» آماده می‌کردند تا غذای مورد نیاز در خانه برای افطار یا سحری فراهم باشد. خانم‌ها نیز با آن آذوقه‌ها غذاهایی بی‌نظیر و به‌خصوص برای مهمانان افطاری می‌پختند.

در قدیم در بین اهالی آذربایجان معمول بوده که روز اول رمضان در خانه کسی که عزیزش را به تازگی از دست داده حضور یافته و برای ابراز هم‌دردی و محبت روزه‌شان را کنار آنان افطار کرده و همچنین هدیه‌ای مثل لباس سفید می‌دادند.

روزهای دیگر رمضان نیز به ترتیب ایل و طایفه و آشنایان و همسایه‌ها در خانه بزرگان مهمان افطار می‌شدند.

آئین های ماه رمضان در استان ها, رسوم ماه رمضان در تبریز

آیین های سنتی ماه رمضان در آذربایجان شرقی

این‌روزها ثروت بیش‌تر شده، انصاف کم‌تر

وی با ذکر مثالی از نحوه اذان گفتن صبح‌هنگام و نیز بیدار کردن مردم برای صرف سحری می‌گوید: آن زمان رادیو و تلویزیون و… نبود و معمولا یکی از افرادی که صدای بلند و رسایی داشت هنگام سحر در کوچه قدم می‌زد و با کوبیدن درها یا ذکر جملاتی مردم را بیدار می‌کرد. همچنین فرد دیگری نیز با صدای بلند اذان صبح می‌گفت.

وی راجع به مصرف انواع شیرینی‌جات و مواد غذایی در ماه مبارک رمضان اعلام می‌کند: شیرینی‌های عجیب و بسیار خوشمزه‌ای ما داشتیم و مخصوصا در ماه رمضان تمام تولید کنندگان مواد غذایی بدون اینکه پول کالا را افزایش دهند کیفیت آن را بهبود می‌دادند تا مردم در روزه‌داری دچار مشکل نشوند. همه‌چیز با حساب و کتاب بود واقعا.

خاماچی درباره نحوه باز کردن روزه مردم هنگام افطار اظهار می‌دارد: علاوه بر اینکه بین مردم این قصه مرسوم بود که هنگامی که در تاریکی شب، نخ سفید و سیاه قابل تشخیص نباشد آن زمان می‌توان روزه را باز کرد ولی در آن زمان در توپخانه‌ای بیرون از شهر با زدن توپ پرصدایی زمان اذان را اعلام می‌داشتند.

در روز عید فطر نیز تا ظهر خانه بزرگ‌ترها و باز کسانی که عزیزشان را از دست داده‌اند می‌رفتند و با خرما و با یک فنجان چای یا قهوه پذیرایی می‌شدند ولی الان انواع و اقسام میوه‌ها و شیرینی‌ها …

امروزه ثروت مردم بیش‌تر است ولی انصاف کم‌تری دارند. در گذشته مخصوصا در ماه مبارک رمضان که ماه احسان و نیکوکاری است مردم بیش‌تر به فکر فقرا و دردمندان بودند.

ضیافت‌الله نباید فقط در گفتار ما باشد بلکه باید اعمالی انجام دهیم که شیرینی این ماه مبارک در دهان مردم باقی بماند. نیکی کردن و احسان دادن خوب است اما نه در خیابان که با آبروی افراد بازی شود.

  • آداب و رسوم مردم تهران قدیم در ایام ماه مبارک رمضان
  • آداب و رسوم مردم نیکشهر در ماه مبارک رمضان

خاماچی در پایان تشریح می‌کند: وقتی من در یک مجلس جزخوانی در ماه مبارک رمضان شرکت می‌کنم، بیشتر سالمندان و افراد مسن را می‌بینم درحالی که ما باید جوانان را به انجام عبادات‌شان تشویق کنیم و ماه مبارک رمضان فرصتی برای توجه هرچه بیش‌تر به این موضوع است.

همچون بسیاری دیگر از آداب و رسوم محلی و ملی، تکنولوژی، همان دریایی که در دست داریم، در جیب می‌گذاریم و با آن می‌خوابیم، می‌تواند اصلی‌ترین علتی برای پدید آمدن سبک زندگی جدید و از بین رفتن شکل و شمایل قدیمی زندگی باشد و بدیهی است که این تغییر بیش‌تر در روزهای خاص و مهم به چشم می‌خورد.

علی فلسفی، کارشناس مردم شناسی سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری آذربایجان شرقی با تاکید بر آداب و رسومی که هنوز میان مردم آذربایجان در ایام ماه مبارک رمضان مرسوم هستند، می‌گوید: به طور کلی مردم آذربایجان شرقی از نیمه ماه شعبان خود را برای استقبال از ماه رمضان آماده می کنند.

آئین های ماه رمضان در استان ها, رسوم ماه رمضان در تبریز

آداب و رسوم مردم آذربایجان شرقی در رمضان

جشن مرگ ابن‌ملجم

مردم این منطقه ضمن نظافت و خانه تکانی، از چند روز مانده به ماه مبارک رمضان به پیشواز این ماه می روند که در زبان محلی بدان «قاباخلاما» گویند. قاباخلاما سنتی است که حتما باید پیش از ماه رمضان اجرا شود تا همه جا برای حضور در میهمانی بزرگ خداوند آماده و پاکیزه باشد. در این میان، نظافت و غبارروبی مساجد با همکاری مردم و روحانی محل نیز از اعمال قطعی است که از سال‌های دور در دیار آذربایجان انجام می شود.

پیش از اینکه رادیو و تلویزیون وارد جامعه ایران شود، روستاییان برای رویت هلال ماه به پشت بام‌ها می‌رفتند و ساعت‌ها منتظر می‌ماندند. همزمان آنها چندین سوار به روستاها و شهرهای اطراف می فرستادند تا خبر رویت هلال ماه بیاورد.

در برخی از مناطق آذربایجان شرقی ازجمله توابع جلفا روز ۲۷ ماه رمضان مصادف با مرگ ابن ملجم جشن می گیرند. در این روز، جوانان با چوب و کاه آدمک ابن ملجم را ساخته و پس از گرداندن در کوچه‌های محل روی آن نفت ریخته و می‌سوزانند.

علاوه بر منابع آگاه متعدد و محققان بسیار در این حوزه، تالیفات بسیار ارزشمندی وجود دارند که از آن‌ها می‌توان نظرات بسیار مهمی درباره آداب و رسوم ماه مبارک رمضان در خطه آذربایجان دریافت.

در کتاب وفاق اجتماعی در آذربایجان شرقی نوشته فهیمه حسین زاده در مورد مراسم روستاهای حومه شهرستان شبستر و اطراف آمده است: از جمله مراسم ویژه این منطقه در ماه مبارک رمضان این است که روز پانزدهم این ماه، جوانان درب خانه‌ها را می کوبند و با شعر به زبان محلی می گویند : «پانزدهم ماه رمضان میهمان شماییم». در این هنگام صاحب‌خانه سنجد و گردو به آن‌ها می‌دهد.

ابراهیم حق پرست، در مجموعه پژوهشی «رمضان در فرهنگ مردم» می‌نویسد: در برخی از روستاهای آذربایجان شرقی از جمله حومه شبستر، مراغه، تسوج و اهر مراسم «کیسه دوزی» در روزهای خاص این ماه متداول است. آخرین جمعه ماه رمضان، ۲۷ ماه رمضان یا آخرین پنجشنبه این ماه روزی است که در نقاط مختلف استان، زنان و دختران گرد هم آمده و هر خانواده برای خود کیسه‌ای می‌دوزد. سپس مقداری پول در این کیسه‌ها می‌گذارند و بر آن دعا خوانده و فوت می‌کنند و این را تا سال دیگر در صندوقچه خود نگاه می‌دارند. این کیسه را «برکت کیسه‌سی» یا کیسه برکت نامیده و اعتقاد دارند بدین صورت هرگز دچار فقر و بی‌پولی نخواهند شد.

در برخی منابع اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی آذربایجان شرقی نیز آمده است؛ در برخی از روستاهای آذربایجان شرقی، جمعه آخر ماه رمضان زنانی که بچه‌دار نمی‌شوند هنگام عصر به مسجد رفته و ۲ رکعت نماز حاجت به جا می‌آورند. سپس از مسجد خارج شده و به منزل هفت زن که اسم آنها فاطمه است رفته و از هرکدام یک تکه پارچه می‌گیرند. آنها از پارچه‌های یاد شده پیراهنی بچه‌گانه به نام پیراهن فاطمه دوخته و نزد خود نگاه می‌دارند وعقیده دارند تا ماه رمضان سال آینده حتما بچه‌دار خواهند شد.

آئین های ماه رمضان در استان ها, رسوم ماه رمضان در تبریز

آیین های محلی رمضان در تبریز

نیکی، نیک‌ترین رسم آذربایجانی‌ها در رمضان

همانطور که در ابتدا گفته شد، ممکن است این آداب و رسوم حتی از خانه‌ای به خانه‌ای دیگر متفاوت باشند پس نمی‌توان به هیچ منبعی به صورت قطعی تکیه کرد اما اگر به حرف‌های همه آدم‌های قدیمی به دقت گوش بسپاریم به راحتی درمی‌یابیم که وجه مشترک همه آداب و رسوم در ماه مبارک رمضان نه تنها در آذربایجان بلکه بین تمام مسلمانان چیزی نبوده جز «نیکی».

نیکی چیزی بوده فراتر از رسم و شبیه اصل. اصلی که همه مردم بی‌چون و چرا در به جای آوردن آن در ماه مبارک رمضان اتفاق نظر داشته‌اند. ممکن بود کسی به هر دلیلی نتواند روزه بگیرد اما در این که از دست یک دردمند و نیازمند بگیرند هیچ جای شک نبود.

به نظر می‌آید آن‌همه آداب و رسوم که هیچ‌یک بی ریشه و بی‌اساس نبودند و از انجام آن‌ها هدفی والا به نام خوبی و احسان پی گرفته می‌شد، جای خود را به مهمانی‌های تجملاتی داده‌اند که افراد پس از هماهنگی‌های سخت و نفس‌گیر در غذاخوری‌ها جمع می‌شوند و می‌خورند و می‌روند. می‌روند، بی‌آنکه گرهی از گره‌ها باز کرده باشند، شکم گرسنه‌ای را سیر کرده باشند….

شاید عاقلانه نباشد که در عصر فناوری و تکنولوژی دوباره به سمت برخی سنت‌ها و آداب و رسوم روی آوریم اما بی‌شک می‌توانیم اصل نیکی را در ابعاد تازه‌تری رواج بدهیم.

آداب و رسوم چهارشنبه سوری در تبریز

آداب و رسوم چهارشنبه سوری در تبریز

آداب و رسوم چهارشنبه سوری در تبریز

آداب و رسوم چهارشنبه سوری در تبریز

 آداب و رسوم چهارشنبه سوری در تبریز

در تبریز صبح روز سه شنبه (یک روز قبل از چهارشنبه سوری) جوانان پیش از طلوع آفتاب به کوچه می رفتند و هفت بار از روی جوی آب یا چشمه آب می پریدند و در همان حال می خواندند: آتیل ماتیل چهارشنبه  آینا تکین بختیم آچیل چهارشنبه .

از دیگر رسم های این دیار این بود که مردم همراه اعضای خانواده روز سه شنبه و به خصوص عصر روز سه شنبه برای خرید به چهارشنبه بازاری می رفتند و خوردنی هایی همچون آجیل و شیرینی تهیه می کردند و به آن آجیل ، چهارشنبه یمیشی که ترکیب آن عبارت بود از مغز گردو ، بادام ، فندق ، کشمش ، نخود و …می گفتند.

یکی از مراسم دیگر خرید لباس تازه برای بچه ها بود و به آن بچه ها (چهارشنبه بالالاری ) می گفتند در واقع چهارشنبه سوری جشن کودکان بود به طوری که مردم به طنز و ظرافت می گفتند چهارشنبه اوشاغی بشی بیر شاهی.

خرید آجیل,چهارشنبه سوری

آداب و رسوم چهارشنبه سوری در تبریز

  • آشنایی با آداب و رسوم مردم دلیجان در ایام نوروز
  • آداب و رسوم استان قزوین در ایام نوروز

ارسال چهارشنبه لیق از دیگر مراسم این روز بود که به خانه عروسی که تازه به خانه بخت رفته از طرف پدر و مادرش انجام می گرفت.

  • جدیدترین مدلهای تلویزیون سامسونگ و ال جی
  • ترک سیگار آسان با هیپنوتیزم!

چهارشنبه لیق بیشتر تشکیل می شد از پارچه برای لباس ، پیراهن برای داماد ، آجیل چهارشنبه سوری .
همچنین ارسال چهارشنبه لیق از طرف داماد به عروس که هنوز به خانه بخت نرفته و در خانه پدری زندگی می کرد رایج بود.

از رسوم قدیمی دیگر می توان به آتش روشن کردن در پشت بام خانه ها اشاره کرد و بچه ها هنگام پریدن از آتش می خواندند آتیل ماتیل چهارشنبه  بختیم آچیل چهارشنبه  که معادل فارسی آن زردی من از تو سرخی تو از من است.

نامگذاری چهارشنبه های اسفند ماه از دیگر رسوم جالب بود که قدیمی ها انجام می دادند به طوریکه به اولین چهارشنبه اسفند ماه ، اول چهارشنبه به  دومی ، کوله چهارشنبه  به سومی چیله گودی چهارشنبه و به چهارمی آخیر چهارشنبه می گفتند و هر چهارشنبه در پشت بام خانه ها آتش روشن می کردند.

بعضی از این مراسم ها همچنان هم در بین مردم تبریز انجام می گیرد و مردم تبریز به رسم قدیم و به ید آن روزها هنوز هم بعضی از آن مراسم ها را اجرا می کنند.

منبع:yjc.ir

نگاهي به هنرفرش و گليم آذربايجان شرقي

نگاهي به هنرفرش و گليم آذربايجان شرقي

فرش و گلیم

آذربايجان شرقي به عنوان بخشي كهن و تاريخي از سرزمين ايران داراي رشته‌هاي گوناگون و متنوع صنايع دستي است.
از مهمترين صنايع دستي استان آذربايجان شرقي مي‌توان به قالي و گليم بافي اشاره كرد كه از شهرتي جهاني برخوردار است .

جاجيم بافي، رنگرزي سنتي و چاپ كلاقه‌اي، سوزن دوزي، سفالگري و سراميك سازي، فرآورده‌هاي پوست و چرم، هنرهاي مرتبط با چوب، حصيربافي، طراحي سنتي و نگارگري، صحافي و جلدسازي سنتي و گيوه دوزي و چاروق دوزي از جمله ديگر رشته‌هاي صنايع دستي اين استان است.

قالي بافي:
منطقه آذربايجان و به‌ويژه شهر تبريز از ديرباز در خلق قالي‌هاي نفيس، نقش عمده‌اي داشته است.
سابقه تاريخي هنري اين مردم به دوران مادها مي‌رسد. طراحي فرش در اين مرز و بوم، سابقه طولاني دارد و طراحان بزرگي در اين منطقه وجود داشته‌اند كه با خلق آثار گرانبها و باارزش، خدمات ارزنده‌اي به فرش ايران كرده‌اند.

تبريز
تبريز يكي از مراكز بافندگي بسيار با اهميت ايران در زمينه قالي بافي است.
امروزه فرش‌هاي تبريز زينت بخش موزه‌هاي معتبر جهان و يا در مجموعه كلكسيونرهاي مشتاق جاي گرفته است .
از هنرمندان اين رشته مي‌توان به مير منصور، رسام ارژنگي، عبدالله باقري، احمد عماد، حبيب‌الله امين افشار، ميرزا تقي خياباني، جعفر پاكدست، عباسعلي اعلاباف، اكبر برگي، قلي نامي، محمد حسن نجف زاده معروف به “بنام تبريزي”، ايپكچي، اهرابي، جوان، سلماسي، ممقاني، تهرانچي، آنتيكچي و طباطبايي اشاره كرد.
اولين عناصر و نقشمايه‌هاي سنتي ايران نظير اسليمي‌ها و ختايي‌ها قبل از آن كه از طريق مكتب اصفهان و فرهنگ دوره صفوي ابعاد جهاني يابند، از طريق نگاره‌ها و تذهيب و مرقعات بر روي فرش‌هاي شمال غربي ايران و تبريز ظاهر شدند.
نقشه‌هاي اين فرش‌ها اگر چه نام و نشاني برخود ندارند ولي در آن حدي از كمالند كه طرح و رنگ آنها را مي‌توان با آثار بهزاد و سلطان محمد و ديگر هنرمندان عصر مقايسه كرد.
به دنبال ركود پس از عصر صفوي، تبريز در اواخر قاجاريه، از اولين شهرهايي است كه تجارت فرش به طور گسترده در آن رواج مي‌يابد و بازار پررونقي براي شركت‌هاي اروپايي مي‌شود.
فرش‌هاي تبريز در هفتاد سال اخير اغلب با طرح‌هاي گلداني، محرابي، شكارگاه ، هراتي گل فرنگ، شاه عباسي، بندي، خشتي يا قابقابي، منظره بافي، قاب قرآني، افشان، اسليمي و بعضي از آثار و ابنيه اسلامي از كوچكترين تا بزرگترين اندازه‌هاي ممكن بافته شده اند. از ديگر طرح‌هاي رايج در تبريز مي توان به ريز ماهي، لچك ترنج و بته اشاره كرد.
بافت انواع فرش‌هاي سنتي با طرح‌ها و رنگهاي بديع و زيبا نمايشگر اوج تسلط طراحان و بافندگان بر فن بافت فرش است. چنين است تلفيق رنگهاي سنتي و رنگهاي متنوع ديگر كه به طور هنرمندانه صورت مي‌گيرد، هر چند كه ارزش رنگرزي گياهي قابل مقايسه با رنگرزي شيميايي نيست.
مورد ديگري كه به عنوان طراحي تابلو و عموما تحت تاثير طراحي اروپايي در تبريز رايج شده است و ظاهرا بازار گرمي نيز دارد، جاي بحث دارد. اين تصاوير همراه بافتي نفيس و درخشان نتايج حيرت باري را به ارمغان آورده است.
مسأله ديگري كه در طراحي امروز نقشه‌هاي فرش در تبريز وجود دارد آن است كه به ظاهر طراحي و رنگ تا حدودي جنبه ذوق آزمايي شخصي پيدا كرده است و بر اساس ذوق و استعداد و توانايي تعدادي هنرمند و يا تحت تاثير عوامل بيروني طراحي مي‌شود.
با اطمينان مي‌توان گفت اگر تبريز آسيب‌هاي ناشي از بحران تورم و كمبود مواد مورد نياز را از عرصه توليدات دور سازد، تا ساليان طولاني فرش تبريز فرش غير قابل رقابت در جهان باقي خواهد ماند و فرش‌هاي زيبا و نفيس آن كماكان در آن سوي مرزها فاتح بي رقيب بازارهاي فرش خواهد بود.

شهرستان هريس
شهرستان هريس در استان آذربايجان شرقي ازنظر قالي بافي شهرت زيادي دارد و فرش‌هاي ابريشمي و پشمي و خوش آب و رنگ آن از قديم مطلوب بازارهاي داخل و خارج بوده است.
فرشهاي هريس با وجود آن كه همگي دريك سبك بافته مي‌شود ولي كمتر مشابه يكديگر هستند.
قالي بافان هريس در گذشته از به كاربردن نقشه، پرهيز مي‌كردند و اغلب فرش‌هاي خود را به كمك حافظه مي‌بافتند. بافندگان محلي پيش از اين پشم‌هاي مورد مصرف خود را از گوسفندان ايل شاهسون تامين مي‌كردند.
اسامي نقشه‌هايي كه از قديم در هريس بافته مي‌شد، راحله، افشان، حيات، تاجري، صمدخاني، پيشيكلي، چلينگري، علي اصلان، سيل آپادان يا صبوري، قره قاش، خاتون نقشه، ماري، اشرف، كف ساده، اسماعيل بگ، يدي گل، حافضعلي و دستمال نقشه هستند.
البته امروز بيشتر طرح‌هاي صمد خان، تاجري، صبوري، يدي گل، علي اصلان، اسماعيل بيك، چلينگر، افشان و تلفيقي هريس بافته مي‌شود.

گليم بافي:
گليم بافي نيز در آذربايجان شرقي بسيار رايج است و يكي از رشته‌هاي اصلي صنايع دستي در منطقه به حساب مي‌آيد.

گليم شاهسون ها
از مهمترين گليم‌هاي منطقه مي‌توان به بافت گليم‌هاي شاهسون اشاره كرد.
شاهسون‌ها يكي از مهمترين طوايف شمال غربي‌ايران هستند كه اكثريت آنها ترك و اقليتي داراي اصليت كرد، تاجيك و گرجي هستند.
شاهسون به معناي دوست دار و وفادار به شاه است كه توسط شاه عباس براي مقابله با سپاه شيعه يعني قزل باش‌ها به وجود آمد.
گليم رايج‌ترين كف پوش شاهسون‌ها است و به همين علت تعداد زيادي از آنها توسط اين طايفه بافته شده است. شاهسون‌ها مردمي بسيار سنتي هستند و در طرح و بافت گليم‌هاي آنان نوعي محدوديت به چشم مي‌خورد.
در تمام گليم‌هاي شاهسون‌ها از نگاره‌هاي بزرگ و برجسته استفاده شده است.
اين نگاره‌ها به صورت رديفي در گليم‌ها بافته شده و توسط نوارهايي باريك با طرح‌هاي ظريف تر و پيچيده تر از يكديگر جدا شده اند.
شاهسون‌هاي منطقه هشترود كه زمستان را داخل و يا اطراف هشترود سپري مي كنند و تابستان به دامنه‌هاي كوه سهند كوچ مي‌كنند، از رنگهاي ملايم به خصوص سبز و صورتي و كمي آبي تيره و قهوه‌اي در بافت گليم هايشان استفاده مي كنند.
حاشيه‌ها معمولا ساده و تحت تاثير همسايگان كرد بر شيوه بافت آنها بيش از ديگر قبايل بوده است.
باوجود اينكه شاهسون‌هاي ميانه و هشترود از لحاظ فرهنگي با هم اختلافي ندارند ولي در بافت گليم تفاوت‌هايي ديده مي‌شود.
گليم‌هاي شاهسون ميانه بزرگتر از گليم‌هاي شاهسون‌هاي هشترود است و طرحهاي نواري سنتي و ترنج‌هاي بزرگ كنگره دار از جمله نگاره‌هاي آنها است. تارها معمولا پشمين يا نخي بوده و ريسمان‌هاي خود رنگ در متن گليم به چشم مي‌خورد.
بافت چاك دار و خطوط حاشيه‌اي پيچ باف به وسيله رنگهاي متضاد از ديگر قسمت‌هاي آن متمايز مي‌شود.
زرد پرتقالي، قرمز گيلاسي، آبي روشن و قهوه‌اي ملايم از جمله رنگهاي اين منطقه است.
در استان آذربايجان شرقي هم گليم‌هاي ساده(دورو) و هم گليم‌هاي سوماك كه به “ورني” معروف است، بافته مي‌شود.
گليم‌هاي ساده يا دورو داراي تار از نوع پنبه‌اي و پود پشمي بوده و ورني داراي تارو پود نازك از نخ پنبه‌اي و نيز پود پشمي است.
بافت ورني به شيوه پود پيچي است و بر روي اين نوع گليم، طرحها و نقوش حيوانات اهلي و وحشي مشاهده مي‌شود.
گليم‌هاي آذربايجان شرقي، ذهني‌باف است و هرگزاز نقشه براي بافت استفاده نمي‌شود از اين رو طرح و نقش حاصل ذوق و خلاقيت بافنده گليم است.
منبع:پورتال مرکز ملی فرش ایران

زیور آلات سنتی آذربایجان شرقی

زیور آلات سنتی آذربایجان شرقی

زیور آلات سنتی آذربایجان شرقی

ساخت زيورآلات سنتي در استان آذربايجان شرقي داراي جايگاه ويژه اي است. با توجه به رونق مناسب و وجود بازارهاي سنتي و جديد و فروش زيورآلات در تبريز و ساير شهرهاي استان، افراد متخصص و ماهري در زمينه ساخت اين هنر مشغول به كارند كه آثار هنرمندان اين رشته در ديگر شهرهاي ايران نيز ارائه مي شود. زيورآلات سنتي علاوه بر طلاي خالص، از جنس نقره و طلاي عيار پائين نيز ساخته مي شوند. بطور كلي نحوه ساخت زيورآلات سنتي در هفت مرحله و توسط افراد مختلفي انجام مي شود تا يك اثر زيبا و باارزش ساخته شود. اين مراحل عبارت است از:

طراحی
ماکت سازی
اجرا
مینا کاری
مرصع کاری
تمیزکاری(پرداخت)
سرهم سازی قطعات

سوغات تبریز, زیور آلات سنتی

سوغات تبریز, زیور آلات سنتی

هنرهای سنتی آذربایجان

هنرهای سنتی آذربایجان، گوهری از باغ خیال

هنرهای سنتی آذربایجان

آذربایجان سرزمین هنر و هنرمندپروری است که در طول تاریخ هنرمندان و هنرسازان بسیاری را در دامان پربرکت خود پروریده و تقدیم ایران زمین کرده است.

به دلیل شرایط اقلیمی‌ و ویژگی‌های تاریخی هنرهای سنتی و صنایع دستی همواره مورد توجه و استفاده مردم آذربایجان بوده و رفته رفته به بخشی تفکیک‌ناپذیر از زندگی آنها تبدیل شده به طوری که ردپای انواع گوناگون این هنرها در بخش‌های مختلف و روزمره آنقدر دیده می‌شود که نبودش قابل باور نیست.
آوازه کاشی‌کاران و معرق‌سازان تبریز آنچنان است که تبریز را و آذربایجان را با مسجد کبود و کاشی معرق‌های بی‌نظیر و فرش‌گونه‌ا‌ش می‌شناسند و فرش و… هنر ارزشمند و کم‌نظیری که با سر انگشتان ظریف و مشتاق هزاران بافنده کوچک و بزرگ از پود عشق بر تار اصالت گره می‌خورند و سرخ لاکی می‌شود و آبی آسمان و سرسبزی دشت‌های دامنه سهند و سیاهی چشمان بافندگان خردسالش را یادآور می‌شود.

آذربایجان خطه مردمانی است که دستهایشان بر تار و پود زندگی نقش ماندگار حک می‌کند.
استان آذربایجان شرقی یکی از کانون‌های صنایع دستی ایران محسوب می‌شود. در این استان انواع فرش، قالیچه، جاجیم، ورنی، خورجین، گلیم، شال، گلیمچه، ظروف سفالی و سرامیک، اقسام سبدحصیری و ترکه‌ای، پارچه‌های پشمی‌ و ابریشمی، سوزن‌دوزی، نقره‌سازی، قلاب‌بافی، حوله و پتوبافی، فرشبافی، کفاشی و کفش‌دوزی و… موارد عمده صنایع دستی را تشکیل می‌دهند.

صنایع دستی برجسته استان شامل قالی‌بافی، گلیم‌بافی، هنرهای چوبی (خاتم، معرق، منبت و سبد و حصیر بافی)، دستباف‌های سنتی (پشمی، بریشمی، جاجیم‌بافی)، چاپ‌های سنتی (قلم‌کاری و باتیک)، شیشه‌گری، سفالگری، فلزکاری (قلمزنی، حکاکی و ملیله‌دوزی)، رو دوزی‌ها (سوزن‌دوزی، ‌پته‌دوزی، شکمه‌دوزی و گلابتون‌دوزی)، نمدمالی، کتاب آرایی (مینیاتور، تذهیب و تشعیر) است.
در اینجا به معرفی تعدادی از انواع هنرهای دستی رایج در آذربایجان شرقی می‌پردازیم.

* قالی ‌بافی
به استناد منابع بسیار در قرن سوم هجری آذربایجان از بزرگ‌ترین مراکز بافت‌قالی و زیلو بود. در دوره سلجوقیان و ایلخانیان هنر قالی‌بافی در آذربایجان رواج کامل داشت و بر مبنای مینیاتورهای نسخ خطی “خمسه نظامی” اثر “قاسم علی” و برخی آثار دیگر که بیشتر نقوش قالی و طرز بافت آن را نمایش می‌دهند، آشکار می‌شود که قالی‌بافی در دوره تیموریان و سپس در دوره صفویه سیر تکامل خود را طی کرد و نقوش جدیدی چون سجاده‌ای، گل و بوته، ترنج و لچک، حیوانات، خصوصا نقش “گل‌شاه عباسی” متداول گردید و تنوع رنگ‌ها و استفاده از ابریشم، ظرافت و زیبایی و کیفیت قالی‌ها را تا حد قالی پرده نما، بالا برد. نمونه‌های چنین فرش‌هایی در حال حاضر در بسیاری از موزه‌های دنیا در معرض نمایش قرار دارد.

تبریز از مراکز عمده قالی‌بافی ایران است و از زمان جانشینان هلاکو خان مغول و پس از آن مرکز داد و ستد قالی بوده است. در دوره صفوی نیز قالی‌های بسیار نفیس در آذربایجان بافته می‌شد. از این رو به جرأت می‌توان گفت که حفظ و احیای هنر قالی‌بافی در ایران مرهون هنرمندان قالی‌باف و بازرگانان آذربایجان است. امروز هم آذربایجان یکی از مراکز مهم تولید انواع قالی در ایران است و بافتن انواع قالی در بیشتر شهرها و روستاهای آذربایجان رواج کامل دارد.

قالی‌بافی از صنایع دستی مهم استان محسوب می‌شود. تولیدات این هنر از نظر صادرات اهمیت بسیار دارد و یکی از اقلام صادراتی عمده ایران را تشکیل می‌دهد. این امر موجب اشتغال نیروی عظیم انسانی نیز شده است. صنعت قالی‌بافی در سراسر استان به صورت کارگاهی در مناطق شهری و تک‌بافی تقریبا در اغلب روستاهای آذربایجان رواج دارد و هر ساله تعداد قابل توجهی از انواع قالی و قالیچه در طرح‌ها و نقش‌های متنوع و بافت‌های گوناگون به بازارهای داخلی و خارجی عرضه می‌شود.

*گلیم بافی
بافت گلیم در آذربایجان‌شرقی همانند دیگر نقاط ایران به صدها سال پیش برمی‌گردد که در گذشته بیشتر در روستاهای اطراف به طریقه سنتی انجام می‌گرفته به طوری که پشم را با دست به نخ تبدیل و بعد با گیاهان رنگ‌آمیزی و به گلیم تبدیل می‌کردند. البته این طریقه رنگ کردن و رسیدن به نخ به دلیل سختی کار و کم یابی بعضی رنگدانه‌ها و یا جذب نشدن افراد جوان و دسترسی آسان و ارزان به رنگ‌های شیمیایی و نخ‌هایی که در بازار به صورت رنگ شده با مواد شیمیایی وجود دارد جای خود را به این نوع نخ داده است.

همچنین در گذشته بافت گلیم بیشتر مصرف خانگی داشته و به ندرت برای فروش تولید می‌شد و ابعاد آن نیز بسته به دلخواه بافنده صورت می‌گرفته ولی ابعاد گلیم‌های این استان از نظر بافت و نقوش متنوع بوده و هر منطقه بافت و نقوش مخصوص به خود را دارا بوده است. در حال حاضر بافت گلیم در شهرستان‌های میانه، هشترود، و بخش خراجوی مراغه جریان دارد.

*پارچه‌بافی
بافتن پارچه با دست، خصوصاً پارچه‌های ابریشمی ‌و زری از قدیم در ایران و همچنین آذربایجان‌شرقی معمول و متداول بوده است. چنانکه در دوره صفویه که به عصر طلایی و درخشان بافندگی شهرت دارد، پارچه‌هایی از حریر ساده، ابریشم زربفت و مخمل ابریشمی‌بافته شده، که نمونه‌هایی از آنها در موزه آستان قدس رضوی و موزه هنرهای تزئینی اصفهان موجود است.

*نقره‌سازی
صنعت نقره‌سازی از دیرباز در تبریز رواج داشته است. تا ۲۰ سال پیش حدود ۲۵ کارگاه نقره‌سازی با یکصد نفر هنرمند نقره‌کار در تبریز فعالیت داشتند. اما امروزه این هنر بی‌نظیر دستی در حال نابودی است و صاحبان این هنر به مشاغل دیگری روی آورده‌اند.

*نگارگری
نگارگری، نقاشی سنتی با پیشینه‌ای کهن است که حالت روایی دارد و از دیدگاه عرفانی و فلسفی و بیان وقایع تاریخی بهره می‌برد. ترسیم جزئیات و حقیقت نهایی از ویژگی‌های هنر نگارگری است.

شیوه اجرا:
هنرمند ابتدا موضوع مورد نظر را روی بوم طراحی می‌کند. سپس آن را با رنگ روحی قلم‌گیری می‌کند و بعد با تکنیک رنگ‌گذاری به شیوه تخت یا غیر تخت طرح مورد نظر را رنگ‌آمیزی می‌کند. سپس به ساخت و ساز (پرداز و قلمگیر) می‌پردازد. در رنگ‌گذاری معمولاً از رنگ‌های جسمی‌نظیر گواش، اکریلیک و در ساخت و ساز از آبرنگ استفاده می‌شود. بوم، بوم کاغذی و قلموها در شماره‌های مختلف گرد و نرم است. از فلزات طلا و نقره نیز استفاده می‌شود.

*سفالگری و سرامیک‌سازی
محصولات سرامیک استان در چند کارگاه از جمله شهر “زنوز” و “تبریز” تولید می‌شود. استادکاران سرامیک “زنوز” از نوع خاک مرغوب (کائولین یا خاک چینی) استفاده می‌کنند. علاوه بر کارگاه‌های سرامیک‌سازی “زنوز” در شبستر هم صنعت سفالگری دارای سابقه‌ای بس طولانی است و تولیدات سفال آن در سراسر آذربایجان توزیع می‌شود. اخیراً کارگاه آموزش سفالگری در مرکز هنرهای سنتی میراث فرهنگی آذربایجان شرقی به آموزش علمی‌و هنری این صنعت پرداخته و هنرجویان بسیاری را آموزش داده است.

*سوزن‌دوزی
سوزن‌دوزی در بخش ممقان حوالی ۵۰ کیلومتری غرب تبریز از دیرباز رواج داشته است. در سال‌های اخیر با توجه به درآمد اندکی که از این صنعت عاید هنرمند سوزن‌دوز می‌شد، به تدریج علاقه به این هنر کاهش یافت، ولی با تلاش سازمان صنایع دستی، صنعت سوزن‌دوزی دوباره رونق یافته است و به جای ماده اولیه سوزن دوزی که در گذشته ابریشم طبیعی بود، امروزه از ابریشم مصنوعی استفاده می‌شود.

*سبدبافی
در شهر تبریز بافت سبد برای حمل نان و میوه رواج دارد. برای بافتن سبد از ترکه‌های درخت قره آغاج، سنجد، به، آلبالو و بید اسنفاده می‌شود. در شهر مراغه و روستاهای اطراف آن نیز سبدهای بسیار ظریفی از چوب موسون می‌بافند. در مرند و روستاهای بناب و بهرام و کشکسرای از ساقه گندم برای ساخت سبد استفاده می‌شود.

*تراش سنگ‌های قیمتی و نیمه‌ قیمتی
دانش و هنر تراش سنگ‌های قیمتی و نیمه‌ قیمتی در گذشته فقط در انحصار چند کشور بوده اما خوشبختانه در سالیان اخیر هنرمندان ایرانی به خوبی گام در عرصه این هنر نهاده و آثار زیبا و ارزشمندی را خلق کرده‌اند.
رونق و ارتقای این هنر در کشورمان در بخش‌های مختلف اقتصادی کشور نیز تاثیرگذاری شگرفی داشت. اما فرآیند تولید این هنرصنعت به این ترتیب است که ابتدا، راف (مواد خام) انتخاب و نوعی طرح بر روی آن توسط یک شخص کاملاً آشنا به فن تراش و با کمک رایانه دارای پردازشگر سه بعدی، بعد از عکسبرداری از راف مورد نظر، بهترین نوع و مدل و طرح تراش با کم‌ترین ریزش انتخاب می‌شود، سپس راف بر روی داپ که به میله فلزی یا چوبی یا پلاستیکی غیرقابل انعطاف با قطر و اندازه‌های مختلف است توسط موم مخصوص که ۹۰ درصد آن گیاهی است و یا چسب مخصوص متصل می‌شود. سپس طرح مورد نظر بر روی آن راف اجرا می‌شود.
تراش بر روی یک راف شامل سه قسمت است: پاویلیون ” pavilion “، کمره “cirdle “، تاج ” crown” که هر قسمت در هنگام اجرا به دو قسمت تراش و پلیش نیز تقسیم می‌شود.

*چاپ کلاقه‌ای (باتیک)
چاپ باتیک یا کلاقه‌ای از جمله هنرهای بومی‌استان آذربایجان‌شرقی است که در شهر اسکو و تبریز جریان دارد. این چاپ با استفاده از رنگ‌های گیاهی، بازیک، کرومی، اسیدی، خمی‌و راکتیو روی پارچه‌های ابریشم طبیعی، مصنوعی و نخی انجام می‌شود.
انواع روسری، رومیزی، شال، شال گردن و پارچه ابریشمی ‌از جمله تولیدات هنرمندان باتیک کار است. در حال حاضر تولیدات باتیک به کشورهای آلمان، آمریکا، آذربایجان، ترکیه و ترکمنستان صادر می‌شود.

*سوزن دوزی ممقان
شهرستان ممقان در ۴۲ کیلومتری جنوب غربی تبریز واقع شده و هنر سوزن‌دوزی به صورت بومی‌سالیان متمادی است که در آن جریان دارد و عمدتاً توسط زنان و دختران منطقه انجام می‌گیرد. عرق چین، رومیزی، زیرلیوانی، کوسن، جلیقه از جمله تولیدات سوزن‌دوزی این منطقه است.
ویژگی خاص این نوع سوزن دوزی استفاده از طرح‌های بسیار متنوع سنتی و هندسی و همچنین بکارگیری رنگ‌های شاد و درخشان همچون زرد، سبز، آبی فیروزه‌ای، نارنجی، بنفش، صورتی و… است که به واسطه جنس براق نخ‌ها (ابریشم مصنوعی)، درخشش دوچندانی به سوزن دوزی می‌بخشد.

*گره چینی چوب
گره چینی چوب از جمله هنرهای زیبا و قدیمی ‌کشورمان است که اجرای آن نیازمند وقت و مهارت زیادی است. نوعی از گره چینی، گره چینی شیشه‌دار است که کاربرد عمده آن در اروسی و درب و پنجره خانه‌های قدیمی‌است و چوب و شیشه‌های مخصوص رنگی اصلی‌ترین اجرا تشکیل دهنده این نوع گره چینی است.

شیوه کار:
بعد از انتخاب یک طرح کلی که عمدتاً طرحی هندسی است، اجزا و طرح تفکیک شده و شابلون‌های قطعات آماده شده و برش داده می‌شوند سپس چوب‌های برش خورده روی کار به تدریج و به نوبت و طبق نظم خاصی سوار شده و شیشه‌های مربوطه نیز برش داده شده و کل کار مونتاژ می‌شود.

*منبت چوب
از آنجا که عموماً بخش تزیینی منبت به صورت پیرایشی و غیرالحاقی است، بنابراین دارای دوام زیادی نیز هست و در صورتی که بر اثر عوامل آسیب زای خارجی صدمه نبیند به اندازه عمر چوبی که منبت بر روی آن اجرا شده دوام دارد.
آثار چوبی منبت کاری شده از دیرباز در متن زندگی مردم حضور داشته و امروز نیز به خوبی توانسته است جایگاه خود راحفظ. در میان این آثار، برخی آثار منحصر به فرد و دارای ارزش‌های والای هنری و فنی هستند که آنها را به آثار موزه‌ای تبدیل کرده است ولی تولیدات انبوه این رشته نیز به دلیل اهمیت اقتصادی قابل توجه است.

مهم‌ترین عنصر در منبت، چوب است که بر اساس شیوه کار، نوع چوب نیز مشخص می‌شود اما مهم‌ترین چوب‌های رایج در منبت کاری عبارتند از: آبنوس، شمشاد، نارنج، گلابی، عناب، فوفل، گردو، زالزالک، زبان گنجشک، راش، افرا، توسکا، و…

موسیقی
در آذربایجان، موسیقی جزئی از فرهنگ زنده مردم حساب می‌شود. در این میان موسیقی مردمی‌شناخته شده “عاشیق لر” (عاشق‌ها) که با سرشت بومی‌ مردم آذربایجان آمیخته است، از جایگاه ویژه‌ای برخوردار است. پیشینه این موسیقی کم وبیش روشن است و امروزه نیز در برگزاری مراسم و آئین‌های سنتی نقشی فراموش نشدنی دارد.
در گذشته، تا زمانی که به دوره اشکانیان بازمی‌گردد، گروه‌هایی بودند که تاریخ فراز و نشیب‌های اجتماعی را در قالب سروده‌ها و داستانها در بزم‌ها و گردهمایی‌ها برای مردم بازمی‌خواندند، این افراد “گوسان لار” (خنیاگران) نامیده می‌شدند.

عاشق‌های با تجربه و توانای آذربایجان نیز چنین می‌کنند. آنان به هنگام خواندن ترانه‌های بومی ‌با چیره دستی به نواختن ساز می‌پردازند و شورانگیزترین گونه‌های “هاوا” را برگزار می‌کنند و به بیان منظوم حماسه‌های پر شور و داستان‌های بومی‌می‌پردازند.
عاشق‌ها هنرمندانی هستند که از میان مردم برخواسته‌اند و با هنر اصیل و نوای دلنشین ساز خود همراه با ترانه‌های دلپذیر و مناسب با شرایط مراسم، در مجالس عروسی و قهوه‌خانه‌ها به ترنم در می‌آیند.

عاشق‌های معاصر آذربایجان، مالک گنجینه عظیم هنر و ادبیات تاریخی نیاکان خویشند. آنها سروده‌های استادانه و زیبای خود را با احساسی ناب، انسانی و حفظ امانت هنر عاشقی در میان مردم رواج می‌دهند.
در آذربایجان کمتر دهکده‌ای را می‌توان یافت که جشن‌ها و عروسی‌هایشان بدون عاشق برگزار شود. حتی در مناطقی که عاشق نیست، فرسنگ‌ها راه پیموده می‌شود تا عاشقی به جشن دعوت شود و مجلس را با سخنان حکمت آموز، ترانه‌ها و منظومه‌های دلنشین خود گرمی‌و شور بخشد.

عاشق “ساز” می‌نوازد. ساز آلتی است شبیه تار؛مرکب از نه سیم که بر سینه می‌نهند و می‌نوازند. نام قدیمی‌ساز “قوپوز” چیزی شبیه کمانچه‌های کنونی بود. اغلب یک یا دو بالابانچی (نوازنده بالابان) و قاوالچی (دایره‌زن) عاشق را همراهی می‌کنند. گاهی نیز چند دسته عاشق با هم ظاهر می‌شوند و هنرنمایی می‌کنند.
عاشق هنرمند است و باید در چندین هنر مهارت و استادی داشته باشد. او هم شاعر است، هم آهنگساز، هم خواننده، هم نوازنده، هم هنرپیشه و هم داستان گو. به عبارت دیگر عاشق در تمامی ‌این عرصه‌ها خلاق است و هنرمندی است که این همه را با انگشتان ماهر و صدای دل نوازش، اجرا می‌کند.

در روزگاران گذشته، به این هنرمندان علاوه بر اوزان و عاشیق، وارساق و یا نشاق هم می‌گفتند و به هنرمندترین و شایسته‌ترین‌ آنها “دده” اطلاق می‌شد. از این میان می‌توان به دده یاد یاد (قرن ده هجری قمری)، توراب دده (قرن دوازده هجری قمری)، دده قاسم(قرن سیزده هجری قمری)، و کرم دده و مشهورتر از همه دده قورقود اسطوره‌ای اشاره کرد.
این‌ها همه آذربایجان است و آذربایجان فقط این نیست آنچه ذکر آن رفت قطره‌ای بود از دریای هنر مردمان سخت‌کوش دیار کوه و رود و دشت که با عشق به فرهنگ و هنر اصیل زندگی را برای خود و دیگران زیباتر و لطیف‌تر و رنگین‌تر می‌کنند.